عقب رفتن، عقبنشینی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He backed away from his position.
او از موضع خود عقبنشینی کرد.
He was forced to back away.
او مجبور به عقبنشینی شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «back away» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/back-away